دردونه ی من وبابایی

خدایا مگذار برای پناه از خطر دعا کنم.

خدایا خسته ام ، از بد بودن هایم ... از اینهمه تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم . از آفرینش کوهها و آسمانها و هستی که سخت تر نیست ... خوبم کن ؛ فقط همین. وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛ از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛ ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما ...   ای کاش یک بار خالصانه و از ته ته دل بتونم این دعا رو زمزمه کنم: الهی انت کما احب فجعلنی کما تحب خدایا! تو اون جوری هستی که من دوست دارم، منم اون جوری کن که خودت دوست داری!   ...
29 تير 1393
1